فردا و فردا و فردا، می خزد با گام های کوچک از
روزی به روزی تا که بسپارد به پایان رشته ی طومار هر
دوران. و دیروزان و دیروزان کجا بوده است ما دیوانگان را
جز نشانی از غباراندوده راه مرگ. فرو میر، آی، ای شمعک،
فرو میر، آی، که نباشد زندگانی هیچ الا سایه ای لغزان و
بازی های بازی پیشه ای نادان که بازد چندگاهی پرخروش و
جوش نقشی اندرین میدان و آنگه هیچ. زندگی
افسانه ای ست کز لب شوریده مغزی گفته آید سر به سر خشم
و خروش و غرش و غوغا، لیک بی معنا.
6943 بازدید
1 بازدید امروز
0 بازدید دیروز
4 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian